زان یار دلنوازم (پیش به سوی بهار)

در این وبلاگ دلنوشته ، سخنرانی و صوت مرتبط با دکتر احمدی نژاد گذاشته می شود

در باره فرزند ملت 1

در باره  دکتر احمدی نژاد خادم ملت 

سال گذشته سررسید احمدی نژاد خادم ملت که به دستم رسید دیدم در قسمت منابع و مآخذ از کتاب فرزند ملت و کتاب گفتار در روش ایرانیان نام برده.... پی گیری تهیه این کتابها نتیجه ای نداشت.... اما تهیه کنندگان این سالنامه لطفا کردند به ایمیل من فایلهای ورد رو که استفاده کرده بودند رو برام فرستادند .... که من بعد اینجا استفاده می شود. 

1

روز اهداء خون، على رغم اصرار دکتر به اهداء خونش، پزشکان به خاطر فشار کارى زیادِ ایشان، دکتر را از این امر منع کرده بودند.

اما مسئول مربوطه اصرار داشت که مثل هر سال، دکتر در مراسم اهداء خون که از طرف تلویزیون تصویر بردارى هم مى شد، شرکت کند.

وقتى کارمندان دفتر به او توصیه ى پزشکان را یادآورى کردند، پیشنهاد کرد دکتر برای تشویق و ترغیب مردم به اهداء خون فقط جلوى دوربین هاى تلویزیونى حاضر شده و به حالت نمادین و نمایشى از ایشان خون گرفته شود.

کارمندان دفتر که اخلاق دکتر را مى دانستند، به او گفتند خودش با دکتر صحبت کند.

او هم پذیرفت و همان حرفهایى که به ما گفته بود، براى دکتر هم تکرار کرد. هنوز حرفهایش تمام نشده بود که دکتر با عصبانیت گفت: شما مى دانید از من چه مى خواهید؟من براى مردم نقش بازى کنم؟! جلوى دوربین براى مردم تظاهر به خون دادن کنم؟!


2

روزاول تبلیغات انتخاباتى دوره ى نهم ریاست جمهورى در سالن هفتم تیر قرار بود  دکتر سخنرانى کند.

روى سِن صندلى خیلى شیکى گذاشته بودند. تا دکتر آمد داخل، او را به سمت سن راهنمایى کردیم.

گفت: ما آمده ایم این ها را به هم بزنیم. رفت نشست پایین. روى سن یک صندلى معمولى گذاشتند.روى آن نشست و سخنرانى کرد.


3

دکتر به دعوت دانشجوهاى دانشگاه امام صادق(ع) براى افطارى به آنجا دعوت شده بود. با دکتر قبلش رفتیم تا ایشان سرى به خوابگاه دانشجویان بزند. برگشتنى یک دفعه باران شدیدى گرفت. با این که مى دانستم دکتر سوار اتومبیل نمى شود، به بچه ها گفتم سریع اتومبیل را آوردند.

گفت پس بقیه چى؟!

سوار نشد. 

وارد مسجد که شدیم،دکتر همانجا دم در نشست.

گفتیم این طورى دانشجوها شما را نمى بینند. گفت آن بالا هم که برایش میز و صندلى گذاشته ایم نمى نشیند.

بچه ها میز و صندلى را بردند گوشه اى از وسط هاى مسجد.

به دکتر جایگاه را نشان دادیم. خیلى سریع، طورى که نظم مجلس به هم نخورد، خودش را آن جا رساند.

ادامه دارد 

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
طراحی شده توسط رضا