زان یار دلنوازم (پیش به سوی بهار)

در این وبلاگ دلنوشته ، سخنرانی و صوت مرتبط با دکتر احمدی نژاد گذاشته می شود

در باره فرزند ملت 19




66
در اولین دور سفرهاى استانى، مسئولین استان ها سرسفره، چند جورغذا و سالاد و دسر مى گذاشتند. دکتر فقط سالاد یا نان و ماست مى خورد. اعتراضى به ریخت وپاش هایى که انجام شده بود، نمى کرد اما جورى رفتار مى  کرد که استاندار دفعه ى بعد یک جور غذا بیشتر سر سفره نمى آورد.
این اتفاق دربازدید هاى زمان شهرداریش ازمناطق مختلف شهردارى هم افتاده بود. 

67
تازه شهردار شده بود. براى بازدید از یکى از مناطق تهران رفته بود. آنجا،مسئولین شهردارى منطقه براى خود شیرینى چند جور غذا درست کرده و در یک سالن بسیار زیبا، میزهاى آن چنانى چیده بودند.
به محض تمام شدن دیدار مردمى، دکتر را به سالن غذا خورى راهنمایى کردند.
پرسید: به مردمى که به شهردارى مراجعه کرده بودند ناهار دادید؟ گفته بودند به آنها غذا داده اند.
تا داخل سالن شده بود و ضیافتى را که از پول بیت المال برایش ترتیب داده بودند، دیده بود، گفته بود من سر سفره اى که اشرافى گرى در آن باشد، نمى نشینم!
آمده بود بیرون و هر چه مسئولین و معاونان التماس کرده بودند به سالن بر نگشته بود. آقاى...، یکى ازمشاوران دکتر را واسطه کرده بودند. او به دکتر گفته بود شهردار منطقه بدجورى ضایع شده! دکتر هم به مشاورش گفته بود: من باید الان با این مسئله برخورد کنم که بعدا" کارمان به برخورد با مسائل بزرگتر از اینها نکِشد.
آن روز دکتر نان وماست خواسته و نان و ماست خورده بود.
این اتفاق مثل بمب در شهردارى ها صدا کرد و زمینه اى شد که جلوى ریخت و پاش هاى شهردارى ها گرفته شود.
دکتر در ریاست جمهورى هم همین رویه را دارد.طورى که کارکنان نهاد حتى اگر بخواهند پرده اى را تعویض کنند، نگران این هستند که نکند اسراف باشد و دکتر با  آنها برخورد کند!

68
در همایش ها معمولا"مسوؤلان از آسانسور یا پله هاى ویژه استفاده مى کنند تا با خبرنگاران یا مردم تماس نداشته باشند.
در یکى از اولین همایش هایى که دکتر بعد از ریاست جمهورى حضورداشت، بعد از همایش منشى ها، دکتر را به سمت پله هاى ویژه راهنمایى کردند. اما دکتر نپذیرفت و با ناراحتى گفت: یعنى چه؟ چرا فرار کنیم!
و از همان راهى رفت که همه ى شرکت کننده ها مى رفتند.

69
در فهرست همراهان رئیس جمهور در اولین سفرخارجى همه نوع مسئولیتى دیده می شد. 6-5 نفرمحافظ در پست هاى مختلف،خدمت کار،جامه دار،کفش دار.
دکتر که فهرست را دید،،در همان اولین سفر خارج از کشورش این فهرست عریض وطویل را به هم زد. فقط آنهایى همراه دکتر به سفر باید مى رفتند که حضورشان ضرورت داشته باشد. کل همراهان دکتر در سفرش به نیویورک و سازمان ملل 26 نفر بود.  در سفرهاى بعدى هم به خواست دکتر مسئول تشریفات این تعداد را کمتر کرده که
بیشتر نکرده.

70
همراه دکتر رفته بودیم قم. وقتى براى زیارت حرم حضرت معصومه(س) رفتیم، دکتر دید حرم خلوت است. پرسید:مردم کجا هستند.
بچه هاى تشریفات ومحافظان گفتند: یا داخل حرم هستند یا بیرون!
برگشت به محافظان و بچه هاى تشریفات گفت:درها را بستید. قرق کردید.کى به شما چنین اجازه اى داده؟!
بچه ها شروع کردند به توجیه. هرکدام گناه را گردن دیگرى مى انداخت. دکتر گفت به زیارت نمى رود. همان جا مى ماند تا در ها را بازکنند. در ها که باز شد، مردمى که پشت درها مانده بودند، ریختند داخل صحن. دکتر آن روز در سخنرانى عمومیش مسئولین اجراییش را به خاطر این کارشان توبیخ کرد.

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
طراحی شده توسط رضا